ما در نوشتاری به نام “مبارزۀ انقالبی چیست و به چه کسی انقالبی می گوییم؟” (چاپ شده در “برای ایران” شمارۀ 10)، کوشیدیم تا با تعریف و شرح “مبارزۀ انقالبی”، و با در نِگر گرفتن این ُجستار (موضوع) به مثابۀ یک دانش و فن مبارزه، ضرورت فراگیری آن را برای اجتناب از انحراف از مسیر اصلی مبارزه و کاهش ضربات پلیس سیاسی دشمن توضیح دهیم. در پایان همان نوشته نتیجه گرفتیم که یک مبارز انقالبی در دورۀ کنونی: “از دیدگاه ما، هواداران پاکدل، آزاداندیش، آزادیخواه و مبارِز سامانۀ پادشاهی هستند که با جان و دل و با پیروی از رهنمودهای رهبر فرهیخته، فرمانده و پادشاه خود، یعنی شهریار ایرانزمین، شاهزاده رضا پهلوی، می کوشند تا چرخۀ ستم، عقب ماندگی و واپسگرایی در ایران امروز را، بر سر مسببین آن فرو ریزند و جامعه ای دمکراتیک، رها از هر گونه وابستگی ایدئولوژیک با نهاِد سیاست و عاری از دیکتاتوری به هر شکل آن، و برابری انسانها در برابر قانون، بسازند.” در نوشتاری که اینک پی ِش روی شما قرار دارد می کوشیم به پرس ِش: “سازمان انقالبی چیست و خویشکاریهای )وظایف( آن کدام است؟” پاسخ دهیم تا با در میان گذاشتن اندوختۀ خود با هواداران آزادیخواه سامانۀ شاهنشاهی و دیگر ایرانگرایان راستین، آنها را با وظایفی که برای سرنگونی این رژیم پلید، در برابر آنها قرار دارد، آشنا ساخته و ضرورت وجودی سازمان و یا تشکیالتی انقالبی، به عنوان موتور اصلی مبارزه، برای آنها تشریح و بدین وسیله هواداران پاکدل و از خودگذشته این سامانه را از نقشی که مام میهن بر دوش تک تک ما نهاده است، آگاه سازیم.
دگرگونی زیربنایی جامعه، بطوری که دستگاههای قضایی، اجرایی، قانونگذاری، دگردیسی اقتصاد، تغییر نظام آموزشی، بهداشت و درمان و … امری اتفاقی نیست که صرفا با وخامت اوضاع اقتصادی و یا ناخشنودی مردم از وضع موجود انجام پذیرد. اگر چنین بود پس ما می بایست ِر مردمشان در وضعیت بسیار بُغرنج اقتصادی بسر می برند (مانند هندوستان)، روزانه شاهد این دگرگونی بنیادین در کشورهای گوناگون که بیشت
و یا توسط باندهای مافیایی اداره می شوند )مانند اکوادر(، می بودیم. انقالب مردم، سوای آنکه چه شناسه (تعریف) و بن مایه ایی (محتوایی) ِر رهبریبرای آن قائلیم؛ حکایت از مبارزه ای سازمانیافته، آگاهانه، با برنامه و وجوِد یک رهبر توانمند دارد. در همین جا باید بیافزاییم که ُجستا هم، تنها محدود به یک تن (هر چقدر هم فرزانه، دانا و …) نمی شود، بلکه مجموعه ایست که از: رهبر و برنامه های انقالب شامل: استراتژی مبارزاتی، دوران گذار، برقراری ساختار نوین پس از سرنگونی رژیم، تشکیال ِت مورد نظر این کار و هموندان انقالبی این تشکیالت را، در بر ِر دیگری به نام “دستآوردهای جنبش ملیمی گیرد. ما به این مجموعه یکی از دو سازۀ (فاکتور) اصلی انقالب می گوییم. ما در طی نوشتا
“مهسا” و یا “زن، زندگی، آزادی” چه بودند؟” پس از تشریح ناخشنودی فراگیر مردم از وضعیت موجود بعنوان سازه (فاکتور) نخس ِت انقالب، به سازۀ دوم و ضروری انقالب یعنی مسئلۀ رهبری پرداخته و نوشتیم: “از نگاه ما مسئلۀ رهبری به دو جزء کوچکتر قابل تفکیک است: .1 رهبِر انقالب، رهبری که برای این دگرگونی بزرگ اجتماعی و سرنگونی رژیم، دارای استراتژی مبارزاتی است و برای دوران گذار و پس از آن دارای برنامه (چه کوتاه و چه دراز مدت) با چشم اندازی قابل دسترس برای چاره پذیری همۀ آن مشکالت و گرفتاریهایی که مردم ایران با آن دست بگریبانند، باشد. رهبری که استراتژی، تاکتیکهای مبارزاتی و برنامه اش از سوی بیشتر آحاِد ملت پذیرفته شده باشد و به سخنی دیگر در نزد توده ها وجاهت داشته باشد و از این روی، نیروهای پیشتاز و مردم بخواهند تا تمام قد از او و برنامه هایش در برابر دستگاه ستم به دفاع و پیکار برخیزند.
.2 سازمانی مردمی و فراگیر که در ارتباط تنگاتنگ با رهبر انقالب، قادر به بسیج و سازماندهی مردم برای به انجام رساندن این دگرگونی پیروزمند اجتماعی باشد. سازمانی که با حضور در میان مردم، توانسته باشد استراتژی و تاکتیکهای مبارزاتی و برنامه های رهبر انقالب برای این تغییر بزرگ را به درون مردم برده، اعتماد آنها را جلب و آنان را در ارگانهای اجتماعی اشان مانند گروههای پنهانی (مخفی) دانشجویی، دانش آموزی، کارگری، فرهنگیان، کارکنان بخش درمان، ترابری و … گرد آورده باشد. سازمانی که توانسته باشد با نهادهای مردم بنیاد و مستقل از حاکمیت – که خوِد آنها نیز تحت ضربات و سرکوب شدید پلیس امنیتی دشمن قرار دارند – ارتباط برقرار نموده و ضمن تبادل اندیشه های مبارزاتی، نگر مثبت آنها را برای تحول بنیادین آتی جلب کرده باشد.”
در ادامه این گونه نتیجه گرفتیم که: “از تلفیق این سازمان مردمی و فراگیر با رهبر انقالب است که مسئلۀ رهبری انقالب بعنوان سازۀ دوم و مکمل سازۀ نخست یعنی ناخشنودی ملت، شرایط برای آن دگرگونی بنیادین مورِد نگر و سرنگونی جمهوری پلید اسالمی، مهیا می گردد.” با چنین درکی از یک سازمان مبارز و دگرگونی خواه، که باید همچون ابزاری، بطور مستقیم در خدمت انقالب و رهبر آن باشد، با خویشکاری هایی که در این راه بر عهده اش قرار دارد، جایگاه آن بعنوان بخشی از نهاِد رهبری برای ما اهمیتی ویژه می یابد. هر سازمان و یا تشکیالت انقالبی برای پیشبرد مبارزه تا پیروزی انقالب و کسب قدرت سیاسی، نیاز به تدوین استراتژی مبارزاتیش دارد. بدون تدوین این نیاز اساسی، امکان برنامه ریزی درست و هدفمند برای پیشبرد مبارزه تا پیروزی را از خود دریغ می کنیم. استراتژی مبارزاتی، که همان شکل اصلی مبارزه است؛ راهبرد کلی، تعیین جهت اصلی مبارزه، گردآوری (تدوین) نقشۀ راه برای همبستگی (وحدت) نیروهای همگرا را بازنمود (تبیین) می کند، و به عبارت کلی تر، شکلی از مبارزه است که دیگر اشکال متنوع مبارزه در خدمت آن قرار می گیرند. تشخیص استراتژی درست، نخستین گام و مهمترین آن برای رهنمون ساختن نیروهای مبارز و دگرگونی خواه بسوی پیروزی است. در روند مبارزه برای سرنگونی، استراتژی بدون تغییر و پا برجا می ماند. برای ما پادشاهی خواهان که خود را وفادار به رهبری شاهزاده رضا پهلوی می دانیم، استراتژی مبارزاتی ما از سوی ایشان فراهم (تدوین) گشته است، و خویشکاری ما می باشد که با بکارگیری این شیوه از مبارزه، روش کوشندگی های سیاسی خود را سازمان داده و آنها را عملی سازیم. استراتژی مبارزاتی ما بکارگیری مبارزۀ سیاسی و نه مسلحانه، شامل راهپیماییهای سیاسی اعتراضی، گردهمآیی های سیاسی اعتراضی، اعتصابات سیاسی و … تا سرنگونی دستگاه پلید حاکم است. (ناگفته نماند که نیروهای مبارز برای حفظ جان خود، دیگر همرزمان و یا تودۀ مردمی که جانشان در خطر جدی قرار دارد می توانند از مبارزه قهرآمیز تنها به شکل تاکتیکی و یا موردی برای دفاع از جان، بهره ببرند.) بر بستر و تحت تأثیر چنین نگرشی از مبارزۀ سیاسی است که امروزه، نافرمانی مدنی یکی از شیوه های رایج مبارزات جاری ملت ایران و نیروهای مبارز را تشکیل می دهد.
اینک که جایگاه، نقش و اهمیت این تشکیالت سیاسی برای ما مشخص شد، می پردازیم به خویشکاریهای آن:
با در نگر گرفتن شرایط امروز و دیکتاتوری لگام گسیخته حاکم بر جامعه، رهبر مبارزات ملی و دمکراتیک ملت ایران بنا بر ضرورتهای ناشی از مبارزه انقالبی، در برون مرز بسر می برند. بنابراین وجود یک تشکیالت سیاسی پادشاهی خواِه محکم و استوار در درون کشور می تواند بعنوان پُل ارتباطی میان پادشاه و مردم به ایفای نقش بپردازد. این تشکیالت باید در درون ایران به صورت مخفی، دیدگاهها و رهنمودهای مبارزاتی شاهزاده رضا پهلوی، رهبر انقالب ملی – دمکراتیک ملت ایران را، به میان توده ها برده تا ضمن شرکت در مبارزات جاری آنها
بکوشد با مبارزه ای سازمانیافته و ادامه دار، و ارایه تاکتیکهای درست و متنوع مبارزه، اعتماد و اطمینان مردم را جلب و به تدریج توده ها را برای انجام آن رسالت تاریخی ای که بر دوش دارند، یعنی انقالب به منظور سرنگونی این جمهوری پلید و برقراری ساختاری ملی و دمکراتیک آماده سازد.
جا دارد تا همین جا به نکته ای بنیادی و ضروری بپردازیم؛ و آن نقش و اهمیت مردم، مبارزات آنها و ضرورت ارتباط با آنها می باشد. در این راستا بایسته است تا درنگی بر ُجستار ارتباط با مردم داشته باشیم.
ارتباط با مردم یعنی چه؟ اصوال این دستور فعالیت تشکیالتی، به این واقعیت اشاره دارد که اساسا انقالب کار مردم است، و خویشکاری ما بعنوان نیروهای مبارز، سازماندهی این انقالب برای پیشگیری از شکست و کسب پیروزی است. این مردم هستند که با مبارزه ای پیگیر، سازمانیافته و حضور پرشمار در خیابانها، با برپایی اعتراضات و اعتصابات سراسری در هر کارگاه و کارخانه، مدرسه و دانشگاه، اداره های دولتی و خصوصی و … چرخ ماشین دولتی را قفل و آنرا از حرکت باز میدارند. این مردم هستند که می توانند در دل خود نیروهای پیکارگر را پناه داده و از آنها در برابر تعقیب و آزار پلیس امنیتی دشمن مراقبت و نگاهداری کنند. این مردم هستند که با کمکهای مادی و معنوی خود، سازمان مبارزه، این قلب تپندۀ انقالب را قادر می سازند تا به خویشکاریهای مبارزاتی خود ادامه دهد. اما این پشتیبانی ملت از چنین تشکیالتی یک شبه بدست نخواهد آمد؛ چنین سازمان سیاسی ای باید با حضور در همۀ عرصه های مبارزاتی مردم ایران، از مبارزات صنفی گرفته تا مبارزات سیاسی، حضوری فعال داشته و بتواند با ارایه پیشنهادهای درست، سطح مبارزات آنان را حتا یک گام هم که شده، ارتقاء ببخشد. این تشکیالت با هموندگیری )عضوگیری( از میان بهترین، راسخترین، سرسختترین، کوشاترین و باهوشترین فرزندان مام میهن، باید بکوشد چون هوا، در همه جا حضور داشته، و هر کجا که الزم شد به کمک توده های زحمتکش و رنجدیده بشتابد. شکستها در میدانهای کوچک مبارزه را واکاوی نموده، نقاط ضعف و قوت را تشخیص و بصورتی مردمی و عاری از بکارگیری واژه های قلمبه سلمبه، برای آنان توضیح، و بدین گونه هر حرکت خودجوش مبارزاتی مردمی را تبدیل به دانشگاه مبارزه انقالبی کنند. بدین گونه هم توده ها رشد سیاسی می یابند و هم کادرهای جنبش ملی میهنی بر دانش گرانقدر مبارزاتی خود می افزایند.
یک سازمان و یا حزب بعنوان یک نیروی انقالبی در سراسر زندگی و کوشندگی سیاسی اش، همواره باید بکوشد تا شرایط سازمانیش را طوری بچیند که در بزنگاه تاریخی، آمادگی بسیج و سازماندهی قشرهای گوناگون اجتماع را در ارگانهای الزم برای سرنگونی ساختار واپسگرای حاکم فراهم آورد. همانگونه که پیشتر نیز گفته شد، این امر یک شبه به دست نمی آید و مستلزم ترتبیت کادرهای ورزیده و انقالبی است. اما از آنجاییکه در تحلیل آخر، این مردم هستند که باید با اجرای رهنمودهای رهبری انقالب، کار انقالب را یکسره کنند، حضور کادرهای جنبش در میان مردم در روند مبارزات سیاسی آنها، در روند مبارزات اقتصادی آنها، در روند مبارزات اجتماعی آنها، در روند مبارزات فرهنگی آنها و … باید بتواند آن پیونِد ضروری و مبرم را با گروههای مختلف اجتماعی بوجود بیاورد و آنها را آمادۀ پذیرش رهنمودهای رهبری بکند. وظیفۀ هموندان و کادرهای انقالبی بردن شعارهای استراتژیک و بکارگیری شعارهای تاکتیکی در میان مردم و مبارزات جاری و یا خودبخودی آنهاست. هر چه شعارهای پادشاهی خواهان توسط این نهاد انقالبی، بیشتر به میان مردم برده شود و آنها را پذیرای این شعارها کنند، بازتاب این واقعیت خواهد بود که ملت ایران هرچه بیشتر خود را زیر چتر نیروهای ایرانگرای راستین گرد آورده و پذیرای گامهای بعدی مبارزه هستند. توجه داشته باشید؛ رساندن صدا و پیام های انقالبیون از طریق تلویزیون، رادیو، اینترنت، نشریه و … الزم است اما، هرگز کافی نیست، چنین ارتباطی خوب هست، اما یک طرفه و ناکافی است. حضور پیکارگران پادشاهی خواه در میان مردم، که خود نیز بخشی از آنها هستند، و همان رنجی را تحمل می کنند که مردم نیز، همان حرفی را می زنند که مردم نیز، این ارتباط را دو طرفه می کند. در چنین شرایطی مردم دیگر نیروهای آزادیخواه را به دیدۀ گروههایی که در خارج نشسته و زندگی مرفه دارند نمی نگرند، بلکه می بینند که این نیروهای از خودگذشتۀ پادشاهی خواه، عمال در کنارشان و در غمشان همباز (شریک) بوده و همان چیزی را فریاد می زنند و میخواهند که مردم نیز … در طی این روند است که مردم خود را در میدان مبارزه تنها و دس ِت خالی حس نمی کنند و پی می برند که نیرویی در میان آنها وجود دارد که آگاه است، چم و خم کار را بلد است، می داند که چه می کند و دستورات آنها مبتنی بر شرایط عینی مبارزه است و … و کم کم باور و اعتماد مردم به نیروی انقالبی، افزایش یافته و در آن هنگامه است که خودشان را در میانۀ انقالب یافته و به این آگاهی می رسند که تصمیم و عمل آنها در پیوند با نیروهای دگرگونی خواه است که به رهایی آنها منجر خواهد شد. اینست نقش، جایگاه، اهمیت و ضرورت وجودی یک تشکیالت سیاسی مبارز.
اردیبهشت 2583 شاهنشاهی / آپریل 2024