مبارزۀ انقالبی چیست و به چه کسی انقالبی می گوییم؟

ما آدمیان هیچگاه در طول تاریخ برای دستیابی به زندگی بهتر و امن تر، دست از مبارزه نکشیدیم. برای مقابله با نیروهای طبیعت
چون زلزله، توفند (سیل)، تُندّر، ریزش و جابجایی کوهها و … تا طعمۀ جانوران درنده نشدن، بیماری های گوناگون، علیه
گرسنگی و … می بایست مبارزه می کردیم. آری؛ آدمیان در درازنای گذشتۀ دیرباز خود همواره برای یک زندگی بهتر مبارزه
ِر (مقولۀ) آزادی نیز اینجا و آنجا با گذشت زمان، به این مجموعه

کرده اند. در روند سیر تکاملی زندگی اجتماعی بشر، ُجستا
افزوده شد. و اگر با بیاییم؛ با افزایش و تنوع تقسیم کارهای اجتماعی بسیار متعددی در جوامع َجستی بلند، از گذشتۀ دور به امروز
انسانی روبرو می شویم. این گوناگونی و تنوع تقسیم کار اجتماعی، بر پیچدگیهای روابط پدیده های اجتماعی درون این جوامع و به
دنبال آن روابط میان جوامع گوناگون افزده است. این پیچیدگیهای روابط میان پدیده های اجتماعی موجب شد تا ساختارهای سیاسی
خودکامه برای بهره وری هرچه بیشتر از توانمندی های یک جامعه، چپاول سرمایه ها، ثروتهای ملی و دسترنج یک ملت،
شکلهای پیچیده تری بیابد. زین روی، خوِد ُجستار “مبارزه” نیز از آن حالت نخستین و در سنجش با وضعیت امروزی اش، شکل
سادۀ خود را از دست داده و تبدیل به دانشی شده است که یک “مبارز انقالبی” باید آنرا فرا بگیرد. ضرورت فراگیری این دانش –
مبارزۀ انقالبی – چون هر دانش دیگری، از آن روی حائز اهمیت است که ندانستن آن، می تواند نیروهایی که در جهت تغییر
بنیادین جامعه می کوشند را دچار شکستهای جبران ناپذیر کند.
تعریف ما از مبارزه چیست؟ مبارزه تالشیست مضاعف، کوششی است بیشتر؛ برای بدست آوردن، نگاهداشتن، کشف و یا تغییر
چیزی. “مبارزه”، همواره برای کشف و یا دستیابی به آماجی مشخص و از پیش تعیین شده، انجام می پذیرد.

نیاز (ضرورت) فراگیری دانش “مبارزۀ انقالبی” در چیست؟

“انقالب” یعنی دگرگونی ساختار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی یک جامعه و مبارزۀ انقالبی، دانش و فن الزم برای این تحول و
دگرگونی بزرگ اجتماعی است. از آنجاییکه هر علمی با مقوله ها و واژه های تخصصی خودش سروکار دارد؛ علم مبارزه هم با
مقوالت و واژه های خودش تعریف و شناسایی می شود. برای نمونه؛ در دانش هندسه از مثلت، دایره، خط و … سخن رانده و با
تعریف های آنها آشنا می شویم. در فیزیک با جرم، سرعت، شتاب و … سروکار داریم، در دانش مبارزه برای دگرگونی جامعه
نیز، ما با واژه هایی چون مبارزۀ سیاسی، مبارزۀ انقالبی، مخفی کاری، کار علنی، مبارزۀ حزبی (درون حزبی و یا برون
حزبی)، مبارزۀ ایدئولوژیک یا پیکار اندیشه ها و … و مفهوم های آنها سروکار داریم. همانگونه که اشتباه در محاسبات، بدفهمی و
کاربرد نادرست از دانش هندسه می تواند در عمل به واژگونی ساختمانی بر سر ساکنینش منجر شود، ندانستن دانش مبارزه انقالبی
می تواند به منحرف شدن مسیر مبارزات مردم، تحمیل هزینه های سنگین جانی، مالی و روانی بر مردم یک سرزمین و بقای
دستگاه ستم برای مدت زمان طوالنی تر منتهی شود. درک چنین واقعیتی است که ضرورت فراگیری این دانش همواره و در همه
حال برای یک مبارِز البته در انقالبی مطرح است. بر این باوریم که فن مبارزۀ انقالبی را در مدرسه و یا دانشگاه نمی آموزند، (متون درسهای علوم سیاسی دانشگاهها به برخی انقالبها و درسهای گرفته شده از آن اندکی درنگ می کنند، اما دقیقا به خاطر
همان فنی بودن دانش مبارزه و بستگی آن به پارامترهای جوامع گوناگون، و عمل متفاوت آنهاست که آنان را از یکدیگر متمایز
ساخته و برای فراگیری آن نیازمند اتکا بر دانش و تجربیات عملی مبارزه از جامعۀ خودی است. بنابراین علم مبارزۀ انقالبی،
چیزی نیست که بشود آنرا با متون دانش آکادمیک مقایسه و فرا گرفت. هرچند که دانستن دانش آکادمیک نیز سودمند است). این
دانش از طریق تجربیات انقالبیونی که بعضا در برخی از کتابها آمده، تنها میتوانند دریچه ای باشند به آنچه که در زندگی مبارزاتی
روزانه یک انقالبی می گذرد، و گام به گام با فعالیتهای مبارزاتی کوشندگان انقالب از جامعه ای مفروض، به حجم این دانش
افزوده می شود. برای نمونه مبحث مخفی کاری، تلفیق کار علنی با مخفی، شناخت از مهارت های پلیس سیاسی دشمن و … امور
روزانه ایست که یک انقالبی در هر لحظه از زندگیش با آن سروکار دارد. دانش مبارزۀ انقالبی، یک روند است که با رصد کردن
مبارزات مردمی و یا مبارزات مخفی گروهها و سازمانها در سراسر دنیا و از جمله جامعۀ خودی، و صرف هزینه های سنگین
انسانی و مالی بدست می آید.

چرا مبارزۀ انقالبی یک علم است؟

.1 مبارزان انقالبی برای تغییر جامعه، باید تاریخ، اقتصاد، جغرافیا، جامعه شناسی، فلسفه، روانشناسی مردم و … را بدانند تا
برای تبیین استراتژی اصلی مبارزه و تاکتیکهای متناسب با آن، دچار خطای تئوریک نشوند. برای نمونه باید بدانند که چه فراز و
نشیبهایی را میهنشان، دست کم در تاریخ معاصرش از سر گذرانده و چه دستآوردهایی داشته است؟ باید بتوانند ماهیت دشمن را در
حوزه هایی که برشمردیم، تشخیص داده و بدانند که جامعه از منظر اقتصادی در کجا ایستاده و چه عواملی موجب عقب ماندگی و
انحطاط اقتصادی آن شده اند. این دانستن ها، مبارزان انقالبی را قادر می سازند تا بتوانند راهکاری عملی و متناسب با
نیازمندیهای مردم جامعه را کشف و آن را بعنوان آلترناتیو ساختار واپسگرای موجود، به ملت نشان داده و توده ها را نسبت به
انقالب و دستآوردهای مثبت آن امیدوار سازند. دانستن فلسفه و روانشناسی توده های جامعۀ مورد نظر، به نیروی انقالبی کمک
می کند تا دریابد با چه زبان، شیوه و راهی به مردم نزدیک و آنها را برای دگرگونی جامعه آماده، بسیج و سازماندهی کند.
.2 مبارزان انقالبی به جمع آوری اطالعات، فراگیری و طبقه بندی آنها می پردازند. این اطالعات می توانند از کسب آگاهی از
شیوه های سرکوب پلیس سیاسی دشمن، توان واقعی و دستیابی آنها به تکنولوژی روز برای شکار انقالبیون و … تا شناخت
جامعه، نیروهای سیاسی-اجتماعی موجود، که به کوشندگی می پردازند را در بر بگیرد.
.3 مبارزان انقالبی باید به فن روابط دیپلماتیک، فن مذاکره، حتا به فن عقب نشینی آگاه باشند تا دچار انقالبی گری عامیانه نشده و
جنبش را با خطر شکست مواجه نسازند.

.4 آگاه به دانش فنی زمان برای عقب نبودن از تاکتیکهای دشمن برای شکار انقالبیون و … باشند. در همین راستا، باید بتوانند تا
ماهیت دشمنی که با آن سر وکار دارند را نیز مورد شناسایی قرار دهند. یک نیروی انقالبی نمی تواند و نباید دچار تندروی شده و
به زبانی ساده: “چشم بسته دل به دریا بزند”.
.5 منحرف نشدن از مسیر مبارزه و تمرکز بر روی دشمن اصلی. مبارزان انقالبی (در اینجا هوادران پاکدل و میهن پرست سامانۀ
پادشاهی) در هر بُرهه از زمان باید متوجه این نکته باشند که توجه اصلی و نوک تیز حمله اشان را همواره به سوی دشمن اصلی،
که در میهن ما جمهوری ننگین اسالمی است، به سمت دیگری منحرف نسازند. همانگونه که نیروی سرکوبگر دشمن، دمی از
ِر رزمندگان انقالب، باز نمی ایستد؛ نیروهای رزمنده نیز نباید لحظه ای از ترفندها و نیرنگهای نیروی سر
شناسایی و شکا کوب
غافل شده و توجه خود را معطوف به موضوعات کم اهمیت تر سازند. همۀ ما بخوبی آگاه هستیم که در میهن ما، تنها ما نیستیم که
مبارزه می کنیم. جریانها و نیروهای سیاسی دیگری هم هستند که بنا بر درک و منافع متفاوتی که دارند؛ اولویت و راهکارهای
دیگری داشته، و بطور چکیده بگوییم اهداف دیگری در سر می پرورانند. این نیروهای فرصت طلب و کمتر آگاه به سهم خود می
کوشند تا با طرح موضوعات فرعی، توجه انقالبیون پادشاهی خواه را از دشمن اصلی منحرف سازند. اما رزمندگان انقالب با
تمرکز بر پیامها و رهنمودهای شهریار میهن، شاهزاده رضا پهلوی، باید همۀ کوشش و تالش خود را معطوف به مبارزه با دشمن،
آگاه ساختن مردم مبارز ایران، ارتباط با آنها، بسیج و سازماندهی آنان برای آمادگی جهت پیکار بزرگ و سرنوشت ساز نمایند. در
تر دوست، از ویژگی دیگِر این گامه (مرحله) از مبارزه، تشخیص دوست و دشمن، نزدیکی به دوست و دوری از نیروهای کم
مبارزان انقالبیست که به آنها در منحرف نشدن از مسیر مبارزه با دشمن اصلی کمک رسانی می کند.

نیروها و یاران انقالب ملی-دمکراتیک ایران کیانند و مبارزان انقالبی کیستند؟

به باور ما؛ فرهنگیان، پرستاران بویژه و جامعۀ پزشکی ایران در همۀ ابعاد آن، کارگران، کشاورزان، دست فروشان، پیشه وران
شهری و روستایی، کاسبکاران، دانشجویان، دانش آموزان، وکیالن، کارمندان دولت و بخش خصوصی، سربازان، درجه داران،
افسران جزء، هنرمندان، ورزشکاران، زحمتکشان، صنعتگران، سرمایه داران … به عبارتی همۀ ملت ایران در برابر آن درصد
بسیار ناچیزی که بنابر منافع کثی ِف زودگذرشان طرفدار این جمهوری چرک آلود هستند، از نیروها و یاران انقالب ملی ایران
هستند. (برای پیشگیری از هر گونه برداشت نادرست، نگاه ما به موارد استثنایی و نادر در میان اقشار گوناگون ملت ایران که
شاید با رژیم همکاری هم بکنند نیست، نگر کلی ما به سمت اکثریت استثمار شونده در چهارچوب این ساختار گندیدۀ اسالمی
است).

انقلابیون از دیدگاه ما، هواداران پاکدل، آزاداندیش، آزادیخواه و مبارِز که با جان و دل و با پیروی از انقالبیون سامانۀ پادشاهی هستند
رهنمودهای داهیانۀ رهبر، فرمانده و پادشاه خود، یعنی شهریار ایرانزمین، شاهزاده رضا پهلوی، می کوشند تا چرخۀ ستم،
عقب ماندگی و واپسگرایی در ایران امروز را، بر سر مسببین آن فرو ریزند و جامعه ای دمکراتیک، رها از هر گونه وابستگی
ایدئولوژی با نهاِد سیاست و عاری از دیکتاتوری به هر شکل آن، و برابری انسانها در برابر قانون بسازند. جامعه ای که با
برپایی دوبارۀ سامانۀ شاهنشاهی، و برافرازی پرچم سه رنگ شیرو خورشید، ایران را به هر ایرانی برگرداند و هر تن در جامعه
این حس را داشته باشد، که این سرزمین متعلق به او و همۀ ایرانیان است و باید برای سربلندی، شکوفایی و رفاه تک تک
شهروندان و برقراری عدالت اجتماعی، با همیاری یکدیگر و در پناه آزادیهای قانونی فردی، سیاسی و اجتماعی بکوشند.
اما نخست و با اجتناب از هرگونه چپ و راست زدن، مبارزان انقالبی پادشاهی خواه باید همه توان و تالش خود را طی مبارزه ای
هدفمند و با برنامه، اعتماِد مردم ایران را جلب و با سازمان دادن آنان برای انقالبی سهمگین، این جمهوری سراپا پلشت را
واژگون سازند. به دیگر سخن؛ یک انقالبی هیچگاه نمی تواند به ذهن و اندیشه اش اجازۀ مرخصی و استراحت خیال بدهد. همواره
باید در جستجوی کش ِف روابط میان پدیده های اجتماعی، کسب دانش، تجزیه و تحلیل و تشخیص اولویت ها باشد. یک انقالبی
پادشاهی خواه، برای اینکه تحلیل هایش از وقایع و راهکارهایی که بر می گزیند، درست و منطبق با شرایط باشد، ابدا و به هیچ
وجه اجازۀ رویاپروری ندارد. چشم انداز واقعی مبتنی بر رویدادها و داده های جاری آری؛ اما رویاپروری هرگز!
در پایان این نوشتار، انجمن ما سخت بر این باور استوار است که شاهزاده رضا پهلوی، وارث قانونی و بی بدیل تاج و تخت
سامانۀ شاهنشاهی ایران هستند. رهنمودها و فرمانهای ایشان در مقام یک سیاستمدار برجسته، یک رهبر و یک پادشاه، برای هر
رزمندۀ انقالب که مهر میهن در دل و شوق رهایی و آزادی ایران در سر دارد، بایسته انجام (الزم االجرا) است. پس هر رزمنده و
مبارِز ارزه یعنی کوشش برای بسیج و انقالب ملی و رهایی بخش ملت ایران با پرهیز از خرده کاری و کژروی از خط اصلی مب
سازماندهی مردم ایران جهت سرنگونی جمهوری کودک کُش اسالمی، باید در جهت ارتقای دانش سیاسی، انقالبی و مبارزاتی خود
بکوشد. باید روحیه و شخصیت انقالبی خود را با الهام و بکارگیری: اندیشۀ نیک، گفتار نیک و کردار نیک ارتقا بخشیده و در
زندگی شخصی، اجتماعی و مبارزاتی خود، بکوشد تا سرآمد و نمونۀ یک انقالبی پادشاهی خواه تمام عیار باشد.